به سوی پایداری در توسعه

توسعه پایدار، پیشرفت همه‌جانبه و مسئولیت اجتماعی سازمانی-از نگاه هامون طهماسبی

به سوی پایداری در توسعه

توسعه پایدار، پیشرفت همه‌جانبه و مسئولیت اجتماعی سازمانی-از نگاه هامون طهماسبی

به سوی پایداری در توسعه

از جست و جو و دغدغه برای ساختن جامعه‌ای بهتر، به مفهوم «توسعه پایدار» رسیدم و این، زمینه‌ای است که در این سال‌ها فعالیت‌های پژوهشی، آموزشی و مشاوره‌ای من را به سوی خود همگرا کرده است.
این وبلاگ قرار است ان شاء الله به شکلی ساده و بی‌تکلف، برخی از مشاهدات، تجربه‌ها، فکرها و دغدغه هایم را در این حوزه با مخاطبان به اشتراک بگذارد.
و البته حتما لازم است تاکید کنم که «توسعه پایدار» برای من دقیقا آنچه که در مغرب زمین درس داده می‌شود نیست و حرف‌های زیادی درباره آن و مفاهیم مرتبط نظیر «پیشرفت» دارم؛ لذا تاکید زیادی دارم که به ویژه در حوزه جامعه و فرهنگ، خود بایستی مولد و نظریه‌پرداز برای بازتعریف این پارادایم پیشران دنیای امروز باشیم.
عکس بالای وبلاگ را در کردستان زیبا گرفته‌ام و بسیاری از چیزهایی را که از توسعه پایدار می‌خواهم، مختصر و مفید بیان می‌کند: زندگی‌ای از نظر اقتصادی آبرومند، در دامان طبیعتی زیبا و سرسبز و در بستر جامعه‌ای شاداب که فرهنگ اصیل بومی خود را حفظ کرده و با حضور آرامش بخش «خانواده ایرانی» به عنوان رکن بی‌بدیل آن، به سوی سعادت می‌رود.
هامون طهماسبی

بایگانی

اخیرا گفتگویی با آقای جعفر قوام دوست، راجع به آسیب شناسی و مسیر پیش روی «مسئولیت اجتماعی شرکتها» در ایران داشتم. این گفتگو به شکل ویدئویی ضبط شده و در سایت آپارات قابل مشاهده است. آقای قوام دوست، مدیر پروژه تدوین کتاب «حل مساله اجتماعی» بودند که چندی پیش منتشر شد و در سلسله گفتگوهایی با مولفین فصلهای مختلف این کتاب، سعی در باز کردن ابعاد مختلف موضوع «حل مساله اجتماعی» در ایران از مسیرهای گوناگون کرده اند. به نظرم گفتگوی خوبی شده و برای علاقه مندان به CSR و مسئولیت اجتماعی شرکتها می تواند نکات قابل توجهی داشته باشد. این گفتگو را با کلیک بر لینک زیر ببینید:

https://www.aparat.com/v/XrV8y

 

 

۰ نظر ۱۳ مهر ۰۰ ، ۲۲:۴۷
هامون طهماسبی

مدتی است به خاطر مشغله‌های فراوان، این جا مرتب به روز نمی‌شود. فاصله ای که افتاده، به معنی کم کاری در این حوزه نیست. اتفاقا به لطف خدا فعالیت ها بیشتر و گسترده تر شده است. اما همین باعث شده که وقت هم به شدت محدود شود و نتوانم اینجا را مرتب به روز کنم. امیدوارم به تدریج بتوانم مطالب قبلی مربوط به سال گذشته را اینجا درج کنم.

۰ نظر ۱۶ خرداد ۰۰ ، ۱۷:۵۵
هامون طهماسبی

امروز، آخرین کارهای مربوط به پروژه تدوین گزارش پایداری یک شرکت بزرگ پتروشیمی را به پایان رساندم و نتایج را تحویل طراح گرافیکی دادم که مراحل طراحی نیز به پایان برسد. این پروژه برای یکی از شرکت‌های بزرگ پتروشیمی مستقر در منطقه عسلویه انجام شد که قرار بود بر اساس استاندارد GRI، گزارش مسئولیت اجتماعی ایشان تدوین شود و از جهاتی تجربه بسیار ارزشمند و آموزنده‌ای بود.

ابتدا اینکه این اولین پروژه ای در 5 سال اخیر بود که من خودم به شکل مستقیم درگیر امضای قرارداد با کارفرما نشده بودم و در واقع یکی از موسسات پژوهشی دولتی، این پروژه را گرفته بود و بعد به من واگذار کرده بود. خب اتفاقی که این وسط افتاده بود، آن بود که کارفرمای اصلی اعتقاد چندانی به پروژه نداشت، موسسه پژوهشی واسط هم به خاطر ساختار دولتی غیرچابکی که داشت، پیچیدگی هایی بر رابطه مشاور(من) و کارفرما ایجاد کرده بود. از سوی دیگر، نکته مهم اینکه کارفرمای اصلی، نتوانسته بود یا نخواسته بود که همراهی خوبی از سمت مدیران درون سازمان خود برای انجام این پروژه جلب کند که این، سبب تاخیرهای زیادی در فرایند کار شد. و چه بسیار پروژه های مشاوره ای گران قیمتی که در سازمان‌های این چنینی تعریف می‌شود و به دلایل مشابه به نتیجه مطلوب نمی‌رسد

قبول این پروژه از سمت من، به واسطه این بود که فرصتی برای شناخت بافت موسسات دولتی درگیر در موضوع پژوهش و مشاوره مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها و نیز کارفرما می‌داد. یافته‌های این پروژه برای من بار دیگر ضرورت تربیت کارشناسان و مشاوران مجرب برای این حوزه را بیش از پیش گوشزد می کند. متاسفانه موسسه دولتی واسط نیز به دلیل فهم ناکافی و نادرست، قرارداد غیرمتعارفی با کارفرما بسته بود که تعهدات زیادی وجود داشت که معلوم نبود چطور می تواند آن را انجام دهد.

نکته جالب دیگر اینکه کارفرما، با آنکه سالانه رقمی در حدود 3 میلیارد تومان صرف پروژه های مسئولیت اجتماعی می کند، اما هیچ کارشناس مسئول مستقیم در این حوزه ندارد و نیز مشاور مجربی در کنارش نیست. در صورتی که وجود چنین افرادی قطعا به بهره وری بیشتر این هزینه های صرف شده کمک می کرد.

مسائل گفته شده، مسائل رایجی در فضای کسب و کار هستند. من فکر می کنم افراد متخصص و دلسوز، به خوبی می توانند در حوزه مسئولیت اجتماعی شرکتها منشا اثر باشند و اعتماد سازمانها به مشاوران این حوزه را نیز برگردانند و آنها را مجاب کنند که برای ارتقای وضعیت خود، از خدمات مشاوره و کارشناسی اختصاصی در این حوزه بهره ببرند.

پی نوشت:

یک نکته جانبی تاسف آور اینکه در قسمتی از کار از مدیران و کارشناسان واحدها خواسته بودیم که مطالبی راجع به برخی فعالیت‌های واحدهای خود بنویسند و ارائه کنند. بیش از 90 درصد افراد، از نوشتن یک متن فارسی روان و بدون ایراد فاحش دستور زبانی یا املایی، عاجز بودند. این یک فاجعه برای زبان فارسی است.

۰ نظر ۲۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۰:۴۲
هامون طهماسبی

امروز در مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، یک جلسه با برخی همکاران و مدیران معاونت اقتصادی داشتم. بهانه جلسه، نامه‌ای بود که چندی پیش یکی از نمایندگان مجلس در یکی از استان‌های جنوبی به مرکز پژوهش‌ها ارسال کرده بود و با گله از وضعیت توجه به مسئولیت اجتماعی در شرکت‌های حوزه نفت و گاز در مناطق محروم، مرکز پژوهش‌های مجلس، پیش‌نویس طرحی را آماده کند تا بعدا به قانونی برای ملزم کردن شرکت‌ها به ایفای مسئولیت‌های اجتماعی خود به ویژه در جوامع محلی و مناطق محروم تبدیل شود.

نماینده محترم، مسئله درستی را شناسایی کرده بود و در نامه‌اش هم به خوبی اشاره کرده بود که سهم جوامع محلی از فعالیت‌های توسعه‌ای این شرکت‌های بزرگ دولتی یا خصوصی، غالبا آلودگی‌های محیط زیستی و چالش‌های جدید اجتماعی است. با این حال، راه‌کار پیشنهادی راجع به ملزم کردن قانونی شرکت‌ها به ایفای مسئولیت اجتماعی خود، موضوعی است که به راحتی نمی‌توان در مورد آن صحبت کرد. ارتباط من با مرکز پژوهش‌ها از حدود یک ماه قبل شروع شد. ایشان اصرار داشتند که خیلی سریع چنین طرحی در قالب یک کار پژوهشی کوچک انجام بپذیرد و من مصر بودم که موضوع مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها، حساسیت‌های زیادی دارد و اقدامات شتاب‌زده و نسنجیده در آن ممکن است فقط به لوث شدن این مفهوم و تهی شدن آن از معنا و یا ایجاد مفری برای سبزشویی و فرار مالیاتی و امثالهم تبدیل شود و آن مقصودی که نگرانی نماینده مجلس و شماست، برآورده نشود. برایشان از اشتباهاتی که برخی کشورهای شرقی در این حوزه مانند هند کردند، صحبت کردم و نهایتا و ظاهرا این اقناع صورت گرفت که فعلا پاسخی مختصر به نماینده درخواست‌کننده داده شود و فرصت زمانی دریافت شود تا یک طرح جامع برای بررسی ابعاد سیاستی و قانونی بحث مسئولیت اجتماعی شرکتها به ویژه در مناطق محروم، بر پایه بررسی ادبیات موضوع، تجارب جهانی و نیز تجارب داخل کشور در دستگاه‌های مختلف تهیه شود.

جلسه امروز برای تبیین ابعاد این طرح و ترسیم نقشه مسیر پیش رو بود. امیدوار هستم که همانطور که مذاکره امروز، نسبتا خوب جلو رفت، این کار منجر به انعقاد قرارداد شود تا بتوانیم در این حوزه با کمک دوستان، منشا اثر باشیم. از انعقاد قرارداد صحبت کردم؛ چون تجربه نشان داده که در مذاکره با دستگاه‌های دولتی و حاکمیتی، تا وقتی موضوع مکتوب و مستند نشده، قول‌ها و تائیدات شفاهی و در جلسات، خیلی قابل اتکا نیست.

۰ نظر ۲۹ بهمن ۹۹ ، ۲۳:۴۷
هامون طهماسبی

امروز 14 بهمن ماه در مرکز مطالعات شهر تهران، جلسه ارائه نتایج پروژه مطالعاتی را داشتیم که به ارزیابی نتایج حاصل از اجرای 4 ساله مصوبه شورای شهر تهران در حوزه مسئولیت اجتماعی بنگاه‌های اقتصادی اختصاص داشت. حدود 4 سال پیش بود که شورای شهر تهران، مصوبه پر سر و صدا و جالبی را تصویب کرد که در رابطه با بحث مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها، برای شهرداری تهران، سازمان‌های تابعه و بنگاه‌های اقتصادی شهر تهران، تکالیفی را مشخص کرده بود.

من و یکی از همکاران، قبلا با سازمان خدمت اجتماعی شهرداری تهران در این چند سال، تجربه‌ای از تعاملات مختصر در ارتباط با این مصوبه را داشتیم. حتی در زمان تصویب آن در شورا نیز به برخی جلسات تعیین مصوبه دعوت شده بودیم و سعی کرده بودیم که بر مسیر آن اثرگذار باشیم. با این حال، همانطور که قبلا شرح داده بودم، دلایل مختلف از جمله بی‌ثباتی مدیریتی در شهرداری تهران در دوره اخیر، پایه‌های نادرست مصوبه فعلی و انتظارات خلاف واقع از حوزه مسئولیت اجتماعی و نبود فهم یکپارچه در مدیران شهری نسبت به مفهوم CSR و نیز چیدمان ساختاری ناکارامد در سازمان خدمات اجتماعی شهرداری، همه دست به دست هم داد که این مصوبه نتواند در عمل نتایج خاصی برای شهر تهران به بار بیاورد. من، مشاور این پروژه ارزیابی بودم که مدیریت آن را دوست گرامی‌ام، آقای قوام دوست بر عهده داشت. با زحمات ایشان و سایر دست اندرکاران، ارزیابی همه‌جانبه‌ای از تجربه طی شده در 4 سال گذشته صورت گرفت که نتایج آن امروز در جلسه ارائه و از آن دفاع شد.

به طور خلاصه نتیجه این ارزیابی که بعدا در سایت مرکز مطالعات شهر تهران هم قرار می‌گیرد، این بود که این مصوبه هم در مبانی طراحی و هم در اجرا، یک تجربه شکست‌خورده بود و باید اجرای آن متوقف شود. مضرات این مصوبه برای شهر تهران، بیش از فواید آن است و اگر دچار اصلاحات بنیادین نشود، ادامه اجرای آن(که نیاز به تائید شورا دارد)، به صلاح نیست. من کاری با نیات بانیان مصوبه فعلی ندارم(که البته حتما در جای خود قابل بحث و تحلیل است)، اما کارهای با نیت خوب نیز اگر بر پایه آگاهی و مطالعه نباشد، می‌توانند به شکست برخورد کنند. به نظر من ظرف فعلی سازمانی شهرداری تهران به هیچ وجه در قد و قواره پرداختن به موضوعاتی چون مسئولیت اجتماعی نیست و اگر هم در این زمینه قصد انجام اقداماتی وجود دارد در درجه اول بایستی معطوف به فرایندهای درون‌سازمانی و مسئولیت اجتماعی در شهرداری تهران باشد تا اینکه شهرداری بخواهد پیمانکاران و یا سایر بنگاه‌های اقتصادی شهر تهران را تشویق به توجه به مسئولیت اجتماعی کند!

۰ نظر ۱۴ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۰۵
هامون طهماسبی

چندی قبل، جمعی از بچه‌های دانشگاه شریف، رویدادی مجازی در قالب درس-گفتار را تدارک دیدند که در آن با حدود 30 نفر از فارغ التحصیلان ادوار مختلف دانشگاه صنعتی شریف که از نگاه طراحان دوره، مسیر خاصی را در باب «موفقیت» در زندگی پس از دانشگاه خود طی کرده بودند. دوستان لطف داشتند و من را هم جزو یکی از آن سی نفر در نظر گرفته بودند. این برنامه ابتدا قرار بود در قالب یک همایش چند روزه به مدل سخنرانی‌های TED برگزار شود، ولی کرونا اجازه نداد و نهایتا تصمیم بر این شد که در قالب یک سری ویدئوهای ضبط شده تهیه شود.

به نظر خودم، به جز صحبت‌های خودم، شنیدن تجربه این همه آدم مختلف و ارزشمند در تاریخ دانشگاه صنعتی شریف، می‌تواند خیلی آموزنده و راهگشا برای کسانی باشد که به دنبال تعیین مسیر آینده زندگی خود هستند و به خصوص با سوالات اساسی و دوراهی های مهم روبرو هستند. من این دوره را به تمامی جوانان، به ویژه جوانان 20 تا 30 ساله و حتی نوجوانان هم توصیه می‌کنم. گفتگوهایی ساده، صمیمی، و چالشی درباره تجربه زیسته تعدادی از فارغ التحصیلان منتخب دانشگاه شریف که خودم غبطه می خورم که کاش در زمان دانشجویی ما، چنین گنجینه ای در اختیارمان بود و به ما کمک بهتری در تعیین مسیر آینده‌مان می‌کرد.

این مجموعه را از طریق ثبت نام در سایت موسسه «مدرسه آزاد فکری» می‌توانید دریافت کنید: http://azadfekrischool.ir/Terms/Index/29

در مورد صحبت‌های خودم، شاید شاه‌بیت حرف‌ها این بود که آماده باشید که کسی برایتان دست نزند ولی شما ادامه بدید و به قولی پرچم یا آرمانی که به دنبالش هستید رو رها نکنید. تلقی خیلی از ما در ابتدای مسیر جست و جوی موفقیت این است که (به شکل ناخودآگاه) در مسیری برویم که بیشتر تحسین و تجمید شویم. در این ویدئو، به آن دوران هم راجع به خودم اشاره کردم ولی گفتم که امروز از این مرحله گذر کرده ام و نه تنها کسی برایم دست نمی‌زند، بلکه با توجه به تحصیلات و سوابقی که دارم، خیلی ها از این صحبت می‌کنند که شاید مسیر اشتباهی را رفته باشم. اما خودم خوشحال‌تر و مصمم‌تر از هرکسی به این راه باور دارم....این صحبت‌ها با جزئیات بیشتر را دعوت می‌کنم در آن دوره ببینید. راستی، ما در منافع مادی این دوره سهمی نداریم و یک کار عام المنفعه بوده و فروش اندک آن نیز به توسعه کارهای مدرسه آزاد فکری، اختصاص دارد.

 

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۱۰:۴۰
هامون طهماسبی

برخی از عزیزانی که سابقه آشنایی با بنده دارند مطلع هستند که من و جمعی از همکارانم در پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه صنعتی شریف در فاصله سال‌های 1395 تا 1398 در شهر گلباف استان کرمان فعالیت‌هایی برای کمک به پیشرفت و توسعه پایدار محلی و منطقه ای آنجا داشتیم. پیش‌تر هم در یک برنامه مستند تلویزیونی که از شبکه‌های مختلف سیما پخش شده بود، مدل و رویکرد ما در این پروژه توسعه محلی-منطقه‌ای تشریح شده بود (برای دیدن این مستند 30 دقیقه‌ای در آپارات، اینجا کلیک کنید).

با این حال، در حالیکه فعالیت‌های ما به نقطه اوج خودش داشت می‌رسید و مسیر خود را (به باور ما) به درستی پیدا کرده بود، با تغییر نگرش حامی مالی پروژه، دچار مشکلاتی شدیم و نهایتا با انصراف حامی مالی از ادامه پروژه در حوزه‌های اجتماعی (که حوزه تمرکز ما بود)، همکاری ما در سال 1398 خاتمه پیدا کرد. خاتمه این همکاری اما به معنای پایان پروژه ما نمی‌توانست باشد؛ چراکه اساسا من معتقدم که وقتی شما وارد یک فعالیت توسعه منطقه ای می شوید دیگر نمی توانید زمان محدود برای خود تعیین کنید که با اتمام قرارداد، مسئولیت شما نیز به پایان برسد. از روز اولی که ما وارد یک منطقه می‌شویم، زندگی مردم دچار تغییر می‌شود و به واسطه این تغییر، یک مسئولیت دائمی بر گردن ما قرار می‌گیرد که با اتمام قراردادهای کاغذی، به پایان نخواهد رسید. با این نگرش، فکر گلباف و مسائل آن از ذهن من خارج نشد و نمی‌شود. در طول این یکی دو سال، ذهن من مدام به این معطوف بود که چطور می‌توانیم بدون منابع مالی، و با توان محدودی که حالا داریم، قدم موثری برای آینده گلباف برداریم. این افکار به ویژه با ارتباطاتی که با فعالین اجتماعی جامعه محلی حفظ شده بود و مطالبات آنها، رنگ و بوی احساسی و مسئولیتی بیشتری هم پیدا می‌کرد.

جمع‌بندی این فکرها، همان‌طور که فعالیت‌های دو سال آخر حضور ما در گلباف به آن‌سو همگرا شده بود، این شد که باید بر حوزه توسعه انسانی متمرکز باشیم و آن‌هم از طریق ایجاد یک انجمن تحول‌آفرین محلی. انجمنی که دغدغه‌اش کمک به توسعه پایدار گلباف باشد با تکیه بر توانمندسازی انسان‌های ساکن گلباف و بسیج منابع و توان‌های همه کسانی که دغدغه پیشرفت و آبادانی آن را دارند (چه ساکن گلباف باشند و چه خارج از گلباف، مثل ما یا مهاجرت‌کرده‌های این شهر).

«انجمن گلباف پایدار من» از دل فرایندی چند ماهه، با دشواری‌های خاص دوران کرونا شکل گرفت. ما به مدت 4 ماه  جلسات هفتگی (و البته مجازی به خاطر شرایط کرونا) با جمعی از فعالین اجتماعی محلی داشتیم و کم کم جمعمان بزرگتر شد و حس کردیم حالا وقتش رسیده که هویتی به آن در قالب یک انجمن غیررسمی ببخشیم. «انجمن گلباف پایدار من» که به جز من و همسرم، بقیه فعالینش، اهل گلباف هستند، می‌تواند اتفاقات خوبی را در گلباف رقم بزند و الگوی خوبی از انجمن‌های تحول‌آفرین محلی باشد. در این بین البته من هنوز نگرانی‌هایی دارم که مجازی بودن ارتباطات و جلسات به خاطر شرایط کرونا، اجازه ندهد آن‌گونه که می‌توانیم اهداف انجمن را محقق کنیم. در واقع مشکل اینجاست که از همان‌ابتدای شکل‌گیری، همه چیز مجازی است و فکر می‌کنم که کاش یک تجربه لااقل یک ساله از فعالیت حضوری در این انجمن وجود می‌داشت. نگرانی دیگر من هم به کمبود آدم‌های فعالِ «پای کار» و «توانمند» در هسته مرکزی این انجمن است که باز هم از طریق فضای مجازی (در دوران اولیه شکل‌گیری انجمن) سخت می‌شود آنها را پیدا کرد و بسیج کرد و نیاز به فعالیت میدانی بیشتری در آنجا وجود دارد. «پای کار» بودن، به ویژه کمیاب تر است. باید تلاش زیادی کنیم که افراد مجاب شوند برای تغییر سرنوشت خود لازم است که هزینه کنند (وقت و زمان بگذارند) و بدون آن، چیزی تغییر نخواهد کرد.

به هر حال امیدوارم که این موانع به لطف خدا و همت گلبافی‌ها، جدی نباشند و این انجمن که بسیار دوستش می‌دارم بتواند قدم‌هایی ماندگار و الهام بخش برای آینده گلباف بردارد و مصداقی از یک کار مردمی واقعی و تحول‌آفرین در حوزه توسعه پایدار باشد.

راستی این انجمن، یک نشانی اینستاگرام هم دارد: کلیک کنید.

عکس مربوط به شرکت یکی از اعضای انجمن در جلسات اسکایپی علی رغم درگیری در کار کشاورزی است. یک عکس خیلی دلگرم کننده و دوست‌داشتنی:)

۰ نظر ۲۶ تیر ۹۹ ، ۱۸:۳۲
هامون طهماسبی

به خاطر کرونا و البته مشغله های شخصی، فعلا تا مدتی مشخص نیست که بتوانیم دوره های جامع فصلی مدرسه توسعه پایدار را برگزار کنیم. از سال 96 که سعی کردیم شیوه جدید و متفاوتی را در حوزه آموزش توسعه پایدار و مباحث مرتبط نظیر مسئولیت اجتماعی سازمانها در ایران در قالب طراحی یک دوره آموزشی خاص و هدفمند و مبتنی بر مسائل وطنی راه اندازی کنیم، بازخوردهای خیلی خوبی گرفتیم که شاید تنها عامل تداوم این دوره ها بود. چرا که به نسبت زحمتی که برای طراحی و اجرای این دوره ها صرف می شد، شاید از منظر فقط اقتصادی، خیلی توجیه پذیر نبود.

اما، اینکه در هر فصل، ما در آموزش توسعه پایدار و CSR یا کارآفرینی اجتماعی و ... یک تجربه جدید داشته باشیم و از سوی دیگر، با جمع خوبی از فراگیران آشنا شویم که کنش گران سازمانهای مردم نهاد بودند یا کارشناسان و مدیران واحدهای مسئولیت اجتماعی شرکت ها و یا اساتید و دانشجویان دانشگاه و غیره، انگیزه می داد که آن را برگزار کنیم. در همین دو سال، من کلی دوستان خوب پیدا کردم و اغلب همکاران فعلی مدرسه توسعه پایدار هم از میان همین شرکت کنندگان دوره های قبلی ما هستند.

با این حال، فکر می کنم که تا فصل زمستان 99 هم ممکن باشد که نتوانیم دوره های حضوری مدرسه توسعه پایدار را در دانشگاه شریف برگزار کنیم. برگزاری دوره های خاص سازمانها، البته با هماهنگی و برنامه ریزی مناسب، شاید شدنی باشد. این میان البته داریم به دوره های مجازی هم فکر می کنیم. البته در سرفصلهای محدود و نه دقیقا به سبک و سیاق دوره های جامع فصلی مدرسه توسعه پایدار.

(عکس از آخرین دوره جامع فصلی مدرسه توسعه پایدار در پاییز 98)

۰ نظر ۱۸ فروردين ۹۹ ، ۰۰:۳۷
هامون طهماسبی

در ایام عید نوروز، مدرسه توسعه پایدار، تعدادی وبینار آموزشی عام المنفعه و ویژه دوران قرنطینه کرونایی برگزار کرد. من هم ارائه یکی از این وبینارها را بر عهده داشتم که به آشنایی با گزارش دهی مسئولیت اجتماعی شرکت ها یا گزارش دهی پایداری، اختصاص داشت. در این وبینار، که بحث های خوبی هم در انتهای آن و در بخش پرسش و پاسخ در گرفت، سعی کردم کلیات مفهوم گزارش دهی پایداری، وضعیت داخلی، روندهای بین المللی و دلایلی که شرکت ها به آن می پردازند را به مخاطبان معرفی کنم.

این اولین تجربه برگزاری وبینار آموزشی برای من بود که به اجبار دوران قرنطینه کرونا، به آن روی آوردم. در حقیقت قبل از این خیلی حس خوبی نسبت به اثربخشی وبینارها نداشتم؛ اما تجربه این وبینار بد نبود و فکر می کنم دوران کرونا، دیدگاه ما را نسبت به بسیاری از این ابزارهای دنیای مجازی، تغییر دهد. یکی از نکات هیجان انگیز داستان هم، حضور جمع متنوعی از افراد از 20 شهر مختلف کشور بود که پیش از این و در دوران سمینارهای حضوری، فرصت آن به سختی فراهم می شد.

+فیلم این وبینار، که برای افراد غایب، کاملا قابل استفاده است و دید خوبی به شما در حوزه گزارش دهی پایداری ارائه می کند، برای خرید در وبسایت مدرسه توسعه پایدار قرار داده شده است: اینجا را کلیک کنید.

۰ نظر ۱۳ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۳۲
هامون طهماسبی

امسال تلاش زیادی کردیم که حمایت چند نهاد را جلب کنیم که بتوانیم کمکی به مسئله منطقه بشاگرد هرمزگان کنیم. پیشنهاد ما این بود که شورایی از کنش گران و بازیگران دولتی و غیر دولتی در حوزه محرومیت زدایی بشاگرد شکل بگیرد و ما تسهیل گر و پشتیبان این شورا باشیم. مدل جدیدی از نقش آفرینی یک نهاد دانشگاهی در این جور مسائل را طراحی کردیم و بیش از 7 ماه تلاش کردیم که چه دستگاه های محلی و چه نهادهای حاکمیتی و دولتی و غیره را پای کار بیاوریم که این مدل ابتکاری در منطقه بشاگرد و به عنوان پایلوت اجرا شود. اما دریغ از حتی یک گوشه چشم مثبت! حتی استانداری هرمزگان که پارسال در همایش دانشگاه شریف برای بشاگرد، بسیار علاقه مند و مشتاق نشان می داد، حاضر به میزبانی یک نشست کم هزینه با حضور 20 نفر برای بشاگرد هم نشد!

ما با اینکه هیچ کدام مان بشاگردی نبودیم، تنها با این انگیزه شاید کمکی به مسئله به محرومیت در یکی از مناطق پر چالش کشور بکنیم، ماه ها تلاش کردیم و امید داشتیم که از رهگذر این تجربه، بتوانیم درس اموخته هایش را برای کمک به مسائل مناطق مشابه در دیگر نقاط کشور، توصیه و تکثیر کنیم. مشکل فقط دولتی ها هم نبودند؛ در این مسیر بعضا فعالین اجتماعی محلی هم پشت ما را خالی کردند تا امروز من اعلام کنم که دیگر پرونده بشاگرد را بستیم و فعالیت های حوزه محرومیت زدایی را در دیگر نقاط کشور پیگیری کنیم. البته حتما حکمتی در کار بوده است. با این حال، بشاگرد تنهاست و به کمک های متفاوتی از آنچه که در 40 سال گذشته تجربه کرده، نیاز جدی دارد. گاه گاهی هم با ما تماس می گیرند از فعالین اجتماعی یا توسعه گران که بیاییم کمک. اما بدون منابع، برای نهادی که NGO نیست و حتی اگر بود، باز هم حداقلی از منابع برای این حوزه نیاز داشت تا بتواند کمک موثری انجام دهد، امکان پذیر نیست.

مسئله فقط بشاگرد نیست. ایده های دیگری برای نقاط دیگری از کشور داریم و راه حل هایی که فکر می کنیم حداقل ارزش امتحان کردن را دارد. راه حل هایی برخاسته از دانش داخل و خارج و با نگاهی عملگرا و ریشه ای به توسعه محلی و محرومیت زدایی. اما حوزه فعالیت و مسئولیت هایش به قدری بزرگ است که بدون این منابع نمی شود. به طرز عجیبی، همه دوست دارند در میدان باشند و بیل به دست بگیرند یا پروژه افتتاح کنند و همایش های پرخرج بگذارند. با هر کس هم که صحبت می کنیم تائید می کنند که بدون دانش، مدل و ابزار مناسب، بسیاری از این تلاشها هدر می رود. اما باز کسی حاضر به حمایت نیست.

مدت هاست که فکر می کنم در حوزه توسعه محلی و محرومیت زدایی، باید به دنبال منابع حمایتی خیرین و آدمهایی بود که واقعا دغدغه کشور را دارند و در عین حال بر خلاف کمک های نهادها، دستت را باز می گذارند و استقلال ات را به رسمیت می شناسند تا بتوانی متمرکز بر «نتایج اثربخش» بشوی. اگر شما از آن ایرانیان میهن دوستی هستید که حاضرید از شکل گیری نهادی کوچک در حوزه محرومیت زدایی و توسعه محلی در کشور حمایت کنید که توانمندتر شدنش به بهتر بازی کردن کنش گران این حوزه در کشور یاری می رساند، با من تماس بگیرید. فرقی نمی کند داخل یا خارج از کشور. ما و بسیاری گروه ها و مجموعه های دیگر به این دست کمک های حمایتی نیاز داریم. این حوزه، در «بازار»، مشتری ندارد و به طور عادی تامین مالی نمی شود.

تنها از طریق کمک های حمایتی دولتی و غیر دولتی امکان بقا دارد. اما کمک های دولتی متاسفانه یا نیازمند لابی گری ها و روابط سطح بالاست و یا اینکه با قید و بندهای بسیار زیاد و قیچی کردن قال توجه مدل و برنامه پیشنهادی وجود خواهد داشت که عملا نبودنش بهتر از بودنش است. امید من به بخش غیر دولتی است. در حوزه محرومیت زدایی، کلی ایده خوب و برنامه کوچک و بزرگ داریم. اگر می توانید منابع مالی اختصاص دهید، بسم الله! با من تماس بگیرید! کارهای خوبی برای کشور می توانیم بکنیم. انشالله...

۰ نظر ۲۶ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۳۵
هامون طهماسبی