مطلب بالا را برای مخاطبان سایت اخبار مهندسی صنایع نوشته ام. برای خواندن متن کامل می توانید به «سایت مذکور» یا ادامه مطلب مراجعه کنید.
«
اما آیا راه سومی وجود دارد؟ میشود هم دغدغه اجتماعی داشت و هم خودگردان بود؟ میتوان با دغدغههای اجتماعی کسبوکار راهاندازی کرد؟ پاسخ مثبت است. به همه کسبوکارهایی که اثبات کردهاند هدف اصلی آنها یک هدف اجتماعی و حل یک مساله اجتماعی است، «بنگاههای اجتماعی»یا «Social Enterprise» میگویند. دغدغههای مشابه سبب شده که در ادبیات مدیریت، حوزهای به نام «کارآفرینیاجتماعی» ظهور کند و علاقه مندان زیادی در سراسر دنیا را دور خود جمع کند.کارآفرین اجتماعی، شخص یا موسسهای است که رویکرد یا راهکاری نوآورانه را برای حل یک مساله اجتماعی (مانند فقر، اشتغال اقشار محروم و حاشیه ای، محیط زیست، اعتیاد، کارآفرینی روستایی و کودکان کار) در پیش میگیرد. این راهکارها میتواند شامل ایجاد یک کسبوکار برای رفع یک مساله اجتماعی، تاسیس بنیادی خیریه یا هر شیوه نوآورانهای برای پاسخ به یک مساله اجتماعی باشد. عمل کارآفرین اجتماعی معمولا در غالب گروه و با مشارکت اجتماعی صورت میگیرد و حرکتهای جمعی، چشمانداز روشنتری برای اثرگذاری دارد. کارآفرین اجتماعی، یک شاخص مهم سنجش موفقیت خودش را، میزان دستیابی به هدف اجتماعی تعریف میکند.
»
این بخشی از مطلبی است که به عنوان مقدمه ای بر همایش کارآفرینی اجتماعی و کسب و کار اجتماعی در ایران، به روزنامه دنیای اقتصاد داده بودم. البته هیئت تحریریه، به ابتکار خودشان مطلب بنده را دچار حذف و نیز حتی اضافه! هایی کردند و چاپ کردند که در نوع خودش یک نوآوری محسوب می شد!
این مطلب جرح و تعدیل شده را در شماره 3489 این روزنامه می توانید مشاهده کنید:
http://www.donya-e-eqtesad.com/news/882640
اردیبهشت امسال، ماه شلوغی از جهت سمینارهای آموزشی توسعه پایدار بود. علاوه بر دانشگاه بوعلی سینای همدان، در طول یک هفته در دانشگاه صنعتی شریف و نیز دانشگاه شهید بهشتی، نیز دو ارائه با موضوع «دریچه ای به توسعه پایدار» داشتم. سعی کرده بودم که ارائه ها را با فیلم ها و کلیپ هایی غنی کنم که در ماه های گذشته از شبکه های اجتماعی جمع کرده بودم و هر کدام گوشه ای از ابعاد مسائل توسعه پایدار را می توانست بازگو کند. نکته مهم این ارائه ها این بود که خیلی بر ذات بومی محور اجتماعی توسعه پایدار تاکید داشتم و برای مثال، از خانواده به عنوان یکی از ارکان توسعه پایدار نام بردم. متاسفانه متون غربی توسعه پایدار، در محور اجتماعی به هیچ وجه نمی توانند منبع و مرجع اقدام ما باشند. برای مثال، هیچ سرفصل و دغدغه ای راجع به خانواده یا اعتیاد در آنها دیده نمی شود و در عوض مثلا دغدغه ها متمرکز بر این است که چقدر از زنان، کار اقتصادی در بیرون منزل انجام می دهند. تصور این راهنماهای بین المللی نسبت به مسئله فقر و چالش های اجتماعی نیز اغلب تصوری نادرست است که سعی کرده اند فرمولی یکسان برای کل دنیا تجویز کنند و برای مثال در نظر نگیرند که در ایران، اساسا جنس فقر متفاوت از آفریقا یا بنگلادش است. ساختارهای جمعیتی و فرهنگی نیز که بماند.
از این بابت، باید خیلی نگران بود و سعی کرد که بیشتر و بیشتر بر لزوم دقت به این مولفه های درون زا در مسیر توسعه پایدار توجه کرد. توسعه پایدار بدون نگاه به درون، امکان پذیر نیست و هر مدل توسعه پایداری که از آن سوی مرزها آمده باشد، بالذات، به یک ناپایداری در توسعه برای داخل تبدیل خواهد شد. بسیاری از پیامدهای اچتماعی منفی که این روزها در کشورمان شاهد هستیم، ناشی از در نظر نگرفتن این مولفه های بومی در مسیر توسعه و اجرای بدون فکر و معبودانه ! ی نسخه های سازمان ملل است.
نوزدهم اردیبهشت ماه میهمان دانشگاه بوعلی سینای همدان بودم تا در یک سمینار آموزشی 4 ساعته، مفاهیم پایه ای توسعه پایدار را برای دانشجویان این دانشگاه عرضه کنم. حقیقت این است که دانش پایه ای ما نسبت به توسعه پایدار بسیار اندک است و به ویژه در شهرستان ها نیاز داریم که دانشجویان بیشتری را با این مفاهیم آشنا کنیم. دانشجویان شهرستانی انگیزه زیادی برای تغییر و ایفای نقش مثبت در کشور و با حداقل انتظارات دارند و این فرصت خوبی است که بتوان انگیزه های آنها را برای اثرگذاری مثبت در جهت توسعه پایدار منطقه خودشان بسیج کرد. ضمن اینکه، دنیای توسعه پایدار، فرصت های شغلی جدیدی را برای تحصیل کردگان مناطق حاشیه ای کشور می تواند ایجاد نماید. خیلی دوست دارم که بتوانم با استفاده از ظرفیت بچه های دانشگاه بوعلی، یک گروه هم آموز و اجتماعی پیرامون توسعه پایدار در همدان ایجاد کرد. تا ببینیم که کی زمان و انگیزه ها برای این حرکت یاری می کند. ان شا الله خیلی زود.
یادداشت زیر، بخش دوم از این سری است و در شماره 271 مجله تدبیر در اسفند 93 منتشر شده است:
توجه به تفکیک ماهیت CSR و روابط عمومی
* هامون طهماسبی-مرکز مسئولیت اجتماعی سازمان مدیریت صنعتی
در یادداشت گذشته، از لزوم شکیبایی برای دستیابی به نتایج پایدار در مسیر پیمودن برنامه مسئولیت اجتماعی صحبت کردیم و نیز از این گفتیم که برنامه CSR یکی از بلندمدتترین چرخههای یادگیری را در سازمانها داراست. نکته بیان شده، بایستی بسیار مورد توجه مدیران بنگاههای ایرانی قرار بگیرد؛ چراکه ما در ایران، اغلب دوست داریم که بسیار زود به نتیجه برسیم و آن نتیجه را در قالب گزارش یا تبلیغات به مدیران بالادست یا مخاطبان بیرونی، منعکس کنیم.
با درک لزوم پرهیز از شتابزدگی در پیمودن مسیر CSR، خوب است که به نکته مرتبط دیگری نیز به اندازه کافی دقت کنیم و آن، تفکیک ماهیت برنامه CSR و برنامههای واحد روابط عمومی سازمان است.
واحد ارتباطات یا روابط عمومی، یکی از پلهای مهم ارتباطی سازمان با ذینفعان آن است. شرکتها از طریق واحد ارتباطات، به طور طبیعی سعی در ارائه چهره مثبت از عملکرد سازمان و نیز افزایش محبوبیت آن دارند. در مورد موضوع مسئولیت اجتماعی هم، به طبع این اتفاق به اشکال مختلف ممکن است رخ دهد.
اما نکته مهم به جایگاه این واحد در برنامه CSR سازمان برمیگردد. در واقع، واحد ارتباطات، میتواند یک «مزیت» یا در عین حال، یک «مانع» برای تحقق موفقیت یک سازمان در دستیابی به اهداف CSR خود باشد. اینکه کدام نتیجه حاصل شود، بسته به این دارد که کدام یک پیشران دیگری باشد.
برای سازمانهایی که به CSR نگاه استراتژیک و یکپارچه دارند، واحد ارتباطات میتواند کمک کند که دستاوردهای مربوطه با دنیای بیرون به اشتراک گذاشته شود و این جنبه مثبت ماجراست. اما اگر مسیر، اشتباه پیموده شود، یعنی CSR به عنوان یک موضوع بازاریابی دیده شود و نگاه ویترینی و نمایشی به آن داشته باشیم، CSR نه تنها به ابزاری برای «سبز شویی» تبدیل خواهد شد؛ بلکه ضمن شکست خوردن و عدم کسب دستاورد ملموس، به زیان منافع بلندمدت بنگاه نیز خواهد بود.
CSR بایستی یک رویکرد یکپارچه، پایدار و سیستماتیک به کسب و کار باشد و در چشم انداز، به مثابه جزیی محوری از استراتژی سازمان به آن نگریسته شود. توجه به چیستی CSR، در این نگرش بسیار اهمیت دارد. در یادداشت قبلی صحبت کردیم که بر خلاف تصور خیلی از مدیران سازمانهای ایرانی، CSR به معنی انجام یک سری اقدامات خیریه پراکنده و بی ارتباط به ماموریت، استراتژیها و اهداف بنگاه نیست. «مسئولیت اجتماعی سازمان» به معنای مسئولانه رفتار کردن در قبال همه ذی نفعان است. از سهام داران گرفته تا کارکنان و مشتریان و جوامع محلی و تامین کنندگان و البته محیط زیست؛ و ما در برنامه CSR به دنبال یافتن و پیادهسازی راهحلهای سازگار با کسب و کار برای ایفای این نقش مسئولانه و خلق ارزش مشترک برای ذینفعان و سازمان هستیم؛ آنهم در یک چرخهی بهبود مستمر؛ چنانچه این فهم درست از CSR وجود نداشته باشد، مسیر CSR به خطا به سمت ابزار صرف بازاریابی خواهد رفت.
در حالیکه راه درست این است که ارتباطات و روابط عمومی، بایستی ابزاری باشد برای انتشار دستاوردهای این بهبود عملکرد و رخدادهای مرتبط با CSR. یعنی، بازتابی باشد از آنچه که واقعا درون بنگاه رخ داده و حاصل شده است. مشکل بسیاری از بنگاهها به ویژه در ایران این است که قبل از حصول به نتیجه و طی شدن زمان کافی، موضوع-به شکلی نامتوازن با اقدامات انجام شده-، به ذی نفعان بنگاه منعکس میشود.
این مسئله فقط نگرانی «اخلاقی» ندارد؛ بلکه در عصر گستردگی شبکههای اجتماعی، ممکن است با انتظارات پاسخ داده نشده، به ضد تبلیغی بر علیه منافع بنگاه تبدیل شود و به برند آن لطمه جدی وارد کند. در این زمینه، مثالهایی از برخی اقدامات نسنجیده شرکت های ایرانی وجود دارد که قابل بررسی و درس گرفتن است.
این که در پشت صحنه چه اتفاقی در مورد CSR میافتد، واقعا مهم است. سازمانهایی که مدیریت برنامه CSR خود را به واحد ارتباطات میسپارند، در معرض خطای «ویترینی شدن CSR» قرار دارند. این سندرم، سبب ناکامی و عدم توفیق سازمان در دستیابی به نتایج مطلوب خود در حوزه مسئولیت اجتماعی خواهد شد و نه ذینفعان سازمان را منتفع خواهد کرد و نه به پیشبرد اهداف سازمان، کمک قابل توجهی خواهد نمود. نتیجه آن میشود که برخی مدیران ایرانی از بیحاصل بودن هزینههای برنامه مسئولیت اجتماعی صحبت میکنند و از خود میپرسند که چرا با وجود ساخت مدرسه و درمانگاه، ذینفعان ما ناراضی هستند. یک پاسخ ساده شاید این باشد که: «شما علاوه بر فهم نادرست از CSR، مسیر را نیز اشتباه رفتهاید؛ چرا که مدیریت برنامه مسئولیت اجتماعی خود را عملا به واحد ارتباطات سپردهاید».
لذا در مسیر پیشنهادی برای موفقیت پایدار برنامه CSR، توصیه اکید میشود که پیش از دستیابی به نقطه اتکای قابل توجه و دستاوردهای مهم(که واقعا قابل جشن گرفتن و مباهات باشند)، اقداماتی از جنس ارتباطات و تبلیغات، محتاطانه و مدیریت شده صورت پذیرد.
همچنین جایگاه واحد ارتباطات در برنامه CSR، بایستی «پشتسر» اقدامات انجام شده توسط کمیته یا ستاد مسئولیت اجتماعی باشد. در واقع، نقش درست واحد ارتباطات این است که به ذی نفعان و جامعه منعکس کند که یک برنامه CSR درون سازمان شما در حال اجرا و پیگیری است؛ همچنین بیان کند که «گزارش پایداری/مسئولیت اجتماعی» قرار است منتشر شود یا منتشر شده و پروژههای انجام شده یا در دست اقدام چه ویژگیها و دستاوردهایی دارند. این واحد در ضمن میتواند تلاشهای تاریخی یا در حال اجرا در مجموعه شما را پررنگ و به مخاطبان اطلاع رسانی کند. با ایفای درست نقشها، روابط عمومی، به صورت یک پل ارتباطی دوسویه، هم به درک درست ذینفعان از درون سازمان و شاخصهای عملکرد مسئولیت اجتماعی آن کمک میکند و هم دغدغهها و موضوعات مورد توجه آنها را به درستی به مدیران برنامه CSR، منتقل مینماید.
بنابراین توصیه جدی میشود که اگر قصد شروع نظاممند برنامه «مسئولیت اجتماعی» را در سازمان خود دارید، مدیریت برنامه CSR، در قسمتی خارج از واحد ارتباطات، بازاریابی یا روابط عمومی صورت پذیرد. اگر هم فعلا در سازمان شما، این برنامه را در قالب واحدهای ذکر شده دیدهاید، ضمن توجه به حساسیتهای تفکیک بین CSR و روابط عمومی، بایستی در آینده نه چندان دور، چشم اندازی برای جدایی برنامه CSR، از آن واحدها در نظر بگیرد.
سخن آخر اینکه، در عین توجه به تفکیک برنامه CSR و واحد ارتباطات و روابط عمومی، نبایستی از لزوم همکاری و هماهنگی این دو با یکدیگر نیز غافل شد. ارتباط با ذینفعان و مدیریت روابط با آنان، بخش مهمی از زیربنای برنامه CSR است. واحد ارتباطات، با تسهیل مشارکت با ذینفعان، کمک زیاد به پیشبرد برنامه CSR درون سازمانها خواهد کرد. انتشار به موقع و متناسب دستاوردهای CSR به ذی نفعان(به ویژه در قالب گزارش پایداری) و نیز منتقل کردن دغدغهها و انتظارات آنها به درون سازمان، از عملکردهای کلیدی این واحد در ارتباط با برنامه مسئولیت اجتماعی خواهد بود. در یادداشتهای بعدی، حتما به ابعاد بیشتر این ارتباط، خواهیم پرداخت.
*هامون طهماسبی/پژوهشگر و مشاور توسعه پایدار و مسئولیت اجتماعی سازمانها
این روزها، عبارت «توسعه پایدار» یا «sustainable development» زیاد به گوش می رسد. پیش می آید که روزنامه ها، مدیران سازمانها و مسئولین کشور، لابه لای نوشته ها، صحبتها و برنامه هایشان، خواهان دست یابی به توسعه پایدار باشند. اما این «توسعه پایدار» چیست که مدلهای قبلی توسعه مثل آن نبودند؟
برای درک بهتر موضوع باید نگاهی سریع به تحولات چند قرن اخیر بیاندازیم[...]
»
مطلب بالا را برای مخاطبان سایت اخبار مهندسی صنایع نوشته ام. برای خواندن متن کامل می توانید به «سایت مذکور» یا ادامه مطلب مراجعه کنید.
در مجله تدبیر، سلسله یادداشت هایی را شروع کرده ام با عنوان «باید ها و نبایدهای CSR برای مدیران سازمان های ایرانی» و قرار است در آنها به برخی نکات مهم و نیز خطاهای معمول در مسیر تعالی CSR بپردازم.
یادداشت زیر، بخش اول از این سری است و در شماره 270 مجله تدبیر در بهمن 93 منتشر شده است:
صبوری برای دستیابی به نتایج پایدار
* هامون طهماسبی-مرکز مسئولیت اجتماعی سازمان مدیریت صنعتی
تاریخچه بنگاهداری در اقتصاد ایران، حاوی مثالهای زیادی از صرف هزینههای انساندوستانه توسط صاحبان کسب و کارها در مورد مسائل جامعه پیرامونی خود بوده است. هنوز هم اگر از بسیاری از مدیران کسب و کارهای ایرانی سوال شود که شما به چه میزان به مسئولیتهای اجتماعی خود میپردازید، آنها ممکن است به سابقه همین کمکهای خیریه نظیر ساخت مدرسه، تهیه جهیزیه، کمک رسانی به زلزله و یا حمایت از تیم های ورزشی اشاره کنند. اما واقعیت این است که مفهوم مدرن مسئولیت اجتماعی(CSR) محدود به اقدامات خیریه پراکنده نیست و از لزوم پرداختن بنگاه ها به خلق ارزش مشترک برای خود و ذینفعان شان صحبت میکند. در این مفهوم، CSR نه یک برنامه موقت و سلیقهای، بلکه یک مسیر هدفمند و مبتنی بر استراتژیها و موضوعات اساسی پایداری سازمان، تعریف میشود. لذا، تعریف مسئولیت پذیری، در درجه اول ناظر به مدیریت پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی فعالیتهای بنگاه خواهد بود و برنامههای CSR، اگر با استراتژیهای سازمانی گره نخورند و در سراسر کسب و کار، و تحت قالب یکی از مدلهای شناخته شده مسئولیت اجتماعی و «پایداری سازمانی» یکپارچه نشوند، نمیتوانند به شکل مناسب و اثربخش، سازمان و جامعه را به اهداف مورد نظر خود برسانند.
خبر خوب ایتکه شواهد نشان میدهد که طی چند سال گذشته، مفهوم مسئولیت اجتماعی سازمانها به شکل مدرن آن با جدیت بیشتری در میان بنگاه های ایرانی پیگیری شده است و در سالهای آتی بایستی شاهد تحولات قابل توجهی در سرمایهگذاری استراتژیک سازمانهای پیشروی کشورمان در این مقوله باشیم. شاهدی بر این مدعا، اقدام تعداد خوبی از این سازمانها برای انتشار گزارش پایداری/مسئولیت اجتماعی است که دامنه آنها نیز در حال گسترش است. تحرکات ایجاد شده در این زمینه را اگرچه بایستی به فال نیک گرفت، اما لازم است به این نکته نیز توجه کرد که طی کردن مسیر بلوغ در CSR، مسیر پر فراز و نشیب و حساسی است که باید به ریزهکاریهای آن توجه کافی نمود تا به نتایج دلخواه، رسید. این مسئله، خود مسئولیت این سازمانها را در فرهنگ سازی و ایجاد الگو برای چنین اقداماتی در فضای کسب و کار کشور، بیشتر میکند.
نکته اول که در این شماره به آن میپردازیم به «صبر» اختصاص دارد. و آن اینکه تجارب مشاوران شناخته شده بین المللی، نشان میدهد که پیاده سازی تغییرات در سازمانها در هر زمینه مدیریتی و از جمله CSR، زمان میبرد و نیاز به کاشت، داشت و مراقبت دارد تا به برداشت برسد. برنامه های جدید CSR، حتما و حتما نیاز به زمان دارند تا به بلوغ برسند و به مرحلهای وارد شوند که دستاوردهای مهمِ «پایدار» داشته باشند. البته این انتظار بلندمدت، به معنی عدم مشاهده نتایج فوری نیست. بلکه معمولا در کوتاه مدت و به ویژه در دو سال اول، تغییرات و تحرکات پراهمیت و ملموسی نیز درون سازمان رخ خواهد داد. اما دستاوردهای پایدار و تکاندهنده، حاصل یک ممارست بلندمدت است. تجارب موفق در دنیا، CSR را دارای یکی از بلندمدت ترین بازههای نتیجهدهی میدانند و صحبت از زمانهای بیش از پنج سال برای دستیابی به نتایج پایدار در مورد آن میکنند. این واقعیت، به مدیران بنگاههای ایرانی گوشزد میکند که اگر قصد ورود به راه ارزشمندِ بلوغ در حوزه CSR را دارند، بایستی صبور باشند و دستاوردهای پایدار بلندمدت را فدای خروجیهای کوتاهمدت و زودگذر نکنند(که اتفاقا در فرهنگ فضای کسب و کار کشور، زمینههای منفی آن نیز وجود دارد).
واقعیت این است که CSR، نیازمند طی کردن بارها و بارهای چرخه های بهبود است تا بتواند به تدریج به موقعیت متناسب خود در فلسفه وجودی سازمان رسوخ کند و جایگاه واقعی اش را در سازمان میزبان خود پیدا کند. این موضوع در حدی جدی است که آزمون صادقانه تعهد یک بنگاه به «پایداری» و «مسئولیت اجتماعی»، را باید وجود یک «تاریخ» از اقدامات انجام شده در جهت بهبود عملکرد در این حوزه دانست و نه صرف انتشار گزارشهای عملکرد مسئولیت اجتماعی(که در جای خود مهم و ارزشمند هستند). این آزمون، با مشاهده تغییرات سال-به-سال، دریافت بازخور از ذی نفعان و سنجش میزان یکپارچه شدن اقدامات سازمان با واژگان و تبلیغات آن، قابل انجام است.
ماهیت یادگیرنده بودن «مسئولیت اجتماعی» و اختصاصی بودن «چگونگی مسیر آن» برای هر سازمان، یکی از دلایلی است که موسسه ISO در مورد ISO 26000 از صدور گواهینامه امتناع کرده است. در حقیقت مسئولیت اجتماعی و پایداری، یک چرخه یادگیری و یک مسیر پیوسته رو به جلوست که نقطه پایان ندارد. به ویژه فرهنگ و ساختار هر سازمان نیز بسیار بر جهت گیریهای مسئولیت اجتماعی در آن اثرگذار خواهد بود. از این رو، هیچ مشاوری در دنیا نمیتواند مدعی شود که «بسته آماده» ای برای پاسخگویی به مسائل CSR در بنگاه های مختلف با خود به همراه دارد که ظرف یک سال، آنها را به سرمنزل مقصودخواهد رساند. مشاوران صاحب صلاحیت، میتوانند کمک کنند که سازمانها متوجه این چرخه یادگیری شوند و آنها را در طی کردن این چرخه، همراهی کنند.
در نگاهی واقع بینانهتر، خودِ مشاور نیز در فرآیند پیشبرد برنامه های CSR در سازمان، یاد میگیرد و فهم بهتری نسبت به CSR در سازمانِ هدف پیدا میکند. در واقع این چرخه یادگیری، یک چرخه یادگیری دسته جمعی است که در آن دانش و تخصص مشاور در زمینه CSR، با دانش و تجربه مدیران و کارکنان سازمان از زندگی در آن، تلفیق شده و تولید خروجی میکند. بهترین کمکی که یک مشاور به هر سازمانی میتواند بکند این است که به عنوان تسهیلگر، بستر پیش برد این چرخه یادگیریِ پیوسته را هموار کند. بستری که نیازمند صرف زمان کافی است تا به واسطه آن، قابلیتهای لازم، درون سازمان در زمینه CSR شکل بگیرد. فراموش نکنیم که تجارب بنگاههای موفق دنیا در زمینه CSR نشان میدهد که این موضوع، یکی از بلندمدت ترین چرخه های یادگیری در درون سازمانها را دارد و موفقیت پایدار آن را برای بازههای بیش از پنج سال تلاش مداوم در نظر میگیرند. امید است که با توجه کافی به این مقوله، پاسدار جنبههای ارزشمند «مسئولیت اجتماعی» در فضای کسب و کار کشورمان باشیم.
هفته دوم و سوم اسفند، دو کارگاه آموزشی در حوزه مسئولیت اجتماعی در مرکز آموزش سازمان مدیریت صنعتی خواهم داشت. برای ثبت نام این کارگاه ها، می توانید از اینجا، اقدام کنید.
کارگاه اول که نهم اسفند ماه برگزار می شود، به مبانی مسئولیت اجتماعی سازمان ها اختصاص دارد و البته در آن قرار است از نقشه راه سازمان ها برای بلوغ در CSR صحبت کنیم. سرفصل های کلی آن عبارتند از:
امیدوارم که با مشارکت حاضرین دارای تجربه از بنگاه ها، بحث های چالشی خوبی را در آن داشته باشیم. حقیقت این است که ما برای به دست آوردن یک مدل قابل اجرا در ایران در زمینه CSR، به مقدار زیادی نیازمند این گفتگو ها و طرح تجربیات از سوی کسانی هستیم که به اشکال مختلف و در عمل با ابعاد برنامه مسئولیت اجتماعی در سازمان خود، درگیر بوده اند تا از رهگذر آن بتوانیم در مسیر مسئولیت پذیری اجتماعی، بهتر و موثرتر حرکت کنیم.
اما کارگاه دوم که شانزدهم اسفند برگزار می شود به موضوعی اختصاص دارد که خودم به آن خیلی علاقه دارم و آن بحث گزارش دهی مسئولیت اجتماعی یا گزارش دهی پایداری (Sustainability Reporting) است. در این کارگاه از همه چیز گزارش دهی خواهیم گفت و علاوه بر معرفی استاندارد GRI، شیوه تدوین گزارش بر اساس آن و نیز بر اساس راهنمای تکمیلی ای که در سازمان مدیریت صنعتی تهیه کرده ایم، عنوان خواهد شد. دوست داشتم که کتابچه مختصر و مفیدی که برای راهنمایی گزارش دهی بر اساس چارچوب جی.آر.آی. تدوین کرده ام، قبل از این کارگاه چاپ می شد و به دست حاضران می رساندیم. اما خب، ظاهرا می ماند برای بعد از عید و امیدوارم که در اردیبهشت بتوانیم آن را برای علاقه مندان عرضه کنیم. سرفصل های کارگاه گزارش دهی پایداری، به شرح زیر است:
به اعتقاد من، گزارش دهی پایداری، حتی می تواند یک نقطه شروع برای آغاز برنامه مسئولیت اجتماعی سازمان ها باشد. حتی فکر می کنم که این گزارش اولیه، اگر هم در سطح عمومی منتشر نشود و فقط در اختیار ذی نفعان درونی سازمان قرار گیرد، موتور محرکی خواهد شد که چرخ برنامه مسئولیت اجتماعی سازمان، به حرکت بیافتد. البته برای دوره های بعدی گزارش دهی، من دیگر انتشار یک گزارش صرفا درون سازمانی را تجویز نمی کنم. گزارش پایداری، باید به اطلاع عموم ذی نفعان و به ویژه ذی نفعان بیرونی برسد. امیدوارم که سال 94، شاهد انتشار گزارش های قابل توجهی از طرف سازمان های ایرانی باشیم. و این انتظار دور از واقعیت نیست. چرا که ظاهرا علاوه بر تعدادی از شرکت های پیشرو، در صنایعی مانند نفت و پتروشیمی هم، اتفاقاتی از طرف شورای رهبری مسئولیت اجتماعی وزارت خانه در حال رخ دادن است که انتشار این گزارش ها را شتاب می بخشد. در کنار این امیدواری ها، باید البته دعا هم کنیم که گزارش دهی مسئولیت اجتماعی، از چرخ و مسیر درست خود خارج نشود و خدای نکرده به مانند برخی حوزه های دیگر مدیریتی، دچار خطاهای «ویترینی شدن»، نگردد.
مژده قنبری، نوید رضا قنات آبادی، هامون طهماسبی
چکیده: | |
مدت 20 سال است که شرکت حسابرسی بین المللی KPMG روند تکامل گزارش های پایداری سازمان ها را پایش میکند. اخیرا،ً KPMG از گرایش تعداد زیادی از بزرگ ترین شرکت های جهان به ارائه گزارش در خصوص پایداری خبر می دهد. از میان 250 بنگاه بزرگ دنیا، 93 درصدشان اقدام به انتشار گزارش های سالانه در این زمینه نموده اند که بسیار قابل توجه است. |
موسسه KPMG سال گذشته، نتایج مطالعه ای را منتشر کرده که بر روی روند انتشار گزارش پایداری در میان شرکت های بزرگ ملی و بین المللی در 41 کشور دنیا صورت گرفته است. در همین رابطه یادداشت کوتاهی در شماره 269 نشریه تدبیر، منعکس کرده ایم.
نگاهی به آمارهای تحقیق سال 2013 این موسسه، نمونه های جالب توجهی از رشد توجهات به موضوع گزارش دهی در میان 100 بنگاه اول اقتصادی هر کشور در حال توسعه دارد: 22 درصد اماراتی ها، 82 درصد نیجریه ای ها،56 درصد مکزیکی ها، 73 درصد شیلیایی ها، 73 درصد هندی ها، 75 درصد چینی ها، 98 درصد مالزیایی ها و 25 درصد از 100 بنگاه اول قزاقستانی ها، به انتشار گزارش عملکرد مسئولیت اجتماعی در سال 2013 دست زده بودند! این اعداد و ارقام در این گزارش برای کل دنیا، به 71 درصد از شرکت های مورد مطالعه در پنج قاره رسیده است. این درصد قابل توجه، موسسه KPMG را بر آن داشته تا در گزارش خود بیان کند که : "دیگر دوره بحث راجع به «انتشار یا عدم انتشار» گزارش پایداری/گزارش مسئولیت اجتماعی به پایان رسیده است و درصد بالای اقبال شرکت ها در تمامی نقاط دنیا به این گزارش ها، نشان از تبدیل شدن آن به یک رویه استاندارد در دنیای کسب و کار دارد؛ سوال پیش روی شرکت ها، اکنون این است که «چگونه» این گزارش ها را منتشر کنند"
علی رغم این روند قطعی و تثبیت شده در اغلب نقاط دنیا، بنگاه های ایرانی هنوز به میزان قابل توجه به عرصه ارائه گزارش پایداری(گزارش مسئولیت اجتماعی) ورود پیدا نکرده اند. امیدوارم که سال آینده، شاهد یک جهش قابل توجه در این زمینه و به ویژه انتشار گزارش پایداری بر اساس چارچوب بین المللی GRI باشیم.
«فضای کسب و کار در کشور ما باید به سمت مسئولیت پذیری حرکت کند و هر مدیر و هر سازمانی باید به پیامدهای فعالیت های اقتصادی و محصولات خود بر محیط زیست و جامعه توجه کند. تنها از این طریق است که میتوان به آیندهای آباد و پایدار برای کشورمان امیدوار بود؛ آیندهای که در آن، صحبت از «پایداریِ توسعه»، امری عینی و قابل لمس در زندگی روزمره ساکنان این مرز و بوم خدادادی باشد. »
ماهنامه پایتخت، ماهنامه تازه انتشاری است که قرار است به صورت متمرکز به حوزه قرض الحسنه و کارآفرینی اجتماعی بپردازد. از من خواسته شده بود که مطلبی راجع به رابطه مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت ها و توسعه پایدار در آن بنویسم. مطلب کامل را از این آدرس می توانید دریافت کنید. بخش هایی از آن را در اینجا آورده ام:
«
در عرصه توسعه پایدار، بازیگران مختلفی را میتوان شناسایی کرد. از دولت گرفته تا شهروندان. نگاه مبتنی بر مسئولیت پذیری، مترادف با این است که به پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی تصمیمات و اقدامات خود در تمامی سطوح، نه تنها فردی، بلکه در سطح «سازمانی» نیز بیاندیشیم. چراکه سازمانها نقش مهمی در هدایت فرآیند توسعه به سمت پایداری دارند.
در حقیقت مطالبه از سازمان ها برای «مسئولانه عمل کردن» در قبال جامعه، موضوعی است که با گسترش روز افزون اثرگذاری آنها بر محورهای تشکیل دهنده توسعه پایدار یعنی «اقتصاد»، «جامعه» و «محیطزیست»، در دهه های پایانی قرن بیستم شدت گرفت و منجر به این شد که مفهومی به نام مسئولیت اجتماعی سازمانها (Corporate Social Responsibility) یا CSR در دنیای مدیریت ظهور پیدا کند. برای داشتن درکی از اثرگذاری سازمانها و بنگاه های اقتصادی بر توسعه پایدار، کافی است به این توجه کنیم که در میان صد اقتصاد برتر دنیا، نام بیش از ده شرکت به چشم می خورد! برای مثال، شرکت هایی مانند «شل» و «وال مارت»، درآمدی بیش از تولید ناخالص داخلی کشورهایی نظیر مالزی، سوئد و ونوزئولا دارند!
»